همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست

ساخت وبلاگ
دو سال پیش چقدر حالم بد بود ...امروز که دارم می نویسم سردرد های شدیدم تا بیش از ۹۰ درصد خوب شدهوقتی به تعادل آنیما و انیموس رسیدم تو زندگیم ،از اون دویدن طاقت فرسایی که همیشه تو زندگیم بود و روال فرسایشی پیدا کرده بود ،خلاص شدمعلت چمدون به دستیم رو فهمیدم و احساس ناامنی که از سال ها قبل همراهم بوده ....به الگوریتم انتخاب اشتباه رسیدم ..فرافکنی هام رو دیدم و این که آدم های اشتباه زندگیم " چون خیلی خودشون بودن" واسه من جذاب بودن وگرنه تناسبی با زندگی من نداشتن رو دیدم ....عاشق جنسیت خودم شدم و این بار انرژی زنانه رواوردم تو زندگیم و کارامیاد گرفتم بیشتر خودم باشم و ارزش های جا گذاشته ی زندگیم رو پیدا کردم ....امروز که دارم می نویسم از کنترلگری نامحسوسی که همیشه گوشه روانم بود ؛چندین ماهه رها شدم و چقدر زندگی این طوری قشنگ تره....دقیقا وقتی دوره سایه ها رو گوش کردم، دو تا از آدم های اطرافم به شدید ترین حالت ممکن سایه هام رو نشون میدادن و چقدر قشنگ بود برام که هر تغییر ک‌چیزی که میدادم به درونم، رفتار اون ها به وضوح عوض میشد ....وقتی کنترلگری رو کنار گذاشتم و نخواستم به زور به زندگی ایگرگ بزرگ آگاهی بدم ، به شکل عجیبی مسیر زندگیش جوری رقم خورد و کلاس هایی رو شرکت کرد بت همون مضمون هایی که من همیشه میخواستم بهش بگم و آماده دریافتش نبود ....من تغییر کردم و ایکس بزرگ هم از راه دیگرو دوری ، با من هم مسیر شد و این خودش یه معجزه بود ....یه روز سال ۱۴۰۱ یه دعا زیر بارون کردم و دو یه روز بعدش چیزی ناگهان به ذهنم رسید که زمینه ساز ِ مستجاب شدن دعام بود .... و آدمی وارد ژندگی ایگرگ کوچیک شد که انگار خدا سفارشی واسه مون ساختتش و چقدر دیدن تک تک رفتارهای این خانواده قشنگ بود ❤همین ندای حسن . همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست...
ما را در سایت همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6malakitia بازدید : 14 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 11:52

امروز اولین جلسه ... #کلاس جدید همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست...
ما را در سایت همیشه اون شکلی که به نظر می رسه ٬ نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6malakitia بازدید : 13 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 11:52